تحقيق مبناي تعهد در حقوق ايران و فرانسه
متشکل از 23صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
در باب مسئوليت مدني، يكي از سؤالهاي مهم اين است كه اصولاً، چرا افراد در مقابل ديگران تعهداتي پيدا ميكنند؟ به عبارت ديگر، مبناي تعهدات افراد چيست؟ در اين نوشتار، سعي شده است با مراجعه به مباني نظري مسؤليت مدني، به اين سؤال پاسخ داده شود. به طور كلي، ميتوان گفت كه دو نظرية عمده در مورد مبناي تعهد ارائه شده است؛ يكي نظرية فردگرايان، و ديگري نظرية جامعهگرايان. فردگرايان با بررسي هدف قواعد حقوق، تلاش ميكنند تا مبناي تعهد را براساس نظرية حاكميت اراده توجيه كنند. در مقابل، جامعهگرايان با تكيه بر مصالح اجتماعي و ناچيز پنداشتن منافع فردي در مقابل منافع جمعي، سعي دارند نقش ارادة فردي را در به وجود آوردن تعهد كاهش دهند. يا به عبارت ديگر ميتوان گفت جامعهگرايان در به وجود آمدن تعهد، نقش عواملي را كه با نظم عمومي جامعه ارتباط دارد، پر رنگتر جلوه ميدهند.
مقدمه
افراد هر جامعه كه در سرزمين معيني زندگي ميكنند، خواه ناخواه با يكديگر روابطي دارند. اگر اين روابط متكي به اصول و قواعد معين و با دوامي نباشد، امنيت و آسايش اكثر مردم بوسيلة متجاوزان و بزهكاران به مخاطره ميافتد و بازار حيله، تزوير، زورگويي، هرج و مرج و ناامني رواج مييابد.
در يك نظام دمكراسي، وضع قوانين عادله ميتواند راه سعادت و سلامت يك جامعه را هموار سازد. افراد جامعه ملزم به رعايت قانون هستند. اشخاص در جامعه و در برابر دولت تكاليفي به عهده ميگيرند، كه به وسيلة قانون بر آنان تحميل ميشود. مطيع بودن و خاضع بودن مردم در مقابل دولت، با حاكميت دولتي توجيه ميشود.
متشکل از 23صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
در باب مسئوليت مدني، يكي از سؤالهاي مهم اين است كه اصولاً، چرا افراد در مقابل ديگران تعهداتي پيدا ميكنند؟ به عبارت ديگر، مبناي تعهدات افراد چيست؟ در اين نوشتار، سعي شده است با مراجعه به مباني نظري مسؤليت مدني، به اين سؤال پاسخ داده شود. به طور كلي، ميتوان گفت كه دو نظرية عمده در مورد مبناي تعهد ارائه شده است؛ يكي نظرية فردگرايان، و ديگري نظرية جامعهگرايان. فردگرايان با بررسي هدف قواعد حقوق، تلاش ميكنند تا مبناي تعهد را براساس نظرية حاكميت اراده توجيه كنند. در مقابل، جامعهگرايان با تكيه بر مصالح اجتماعي و ناچيز پنداشتن منافع فردي در مقابل منافع جمعي، سعي دارند نقش ارادة فردي را در به وجود آوردن تعهد كاهش دهند. يا به عبارت ديگر ميتوان گفت جامعهگرايان در به وجود آمدن تعهد، نقش عواملي را كه با نظم عمومي جامعه ارتباط دارد، پر رنگتر جلوه ميدهند.
مقدمه
افراد هر جامعه كه در سرزمين معيني زندگي ميكنند، خواه ناخواه با يكديگر روابطي دارند. اگر اين روابط متكي به اصول و قواعد معين و با دوامي نباشد، امنيت و آسايش اكثر مردم بوسيلة متجاوزان و بزهكاران به مخاطره ميافتد و بازار حيله، تزوير، زورگويي، هرج و مرج و ناامني رواج مييابد.
در يك نظام دمكراسي، وضع قوانين عادله ميتواند راه سعادت و سلامت يك جامعه را هموار سازد. افراد جامعه ملزم به رعايت قانون هستند. اشخاص در جامعه و در برابر دولت تكاليفي به عهده ميگيرند، كه به وسيلة قانون بر آنان تحميل ميشود. مطيع بودن و خاضع بودن مردم در مقابل دولت، با حاكميت دولتي توجيه ميشود.
تحقيق مبناي تعهد در حقوق ايران و فرانسه متشکل از 23صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت